خاله جون...
دو سه روزی میشه که خاله راضیه جون با عمو احمد اومدن تهران برا دیدن برا محمد جواد و پرهام هم کلی سوغاتی آورده کلی هم به خالش ابراز محبت میکنه این چند روزی که خاله تهرانه همش خونه مامان جون مرضیه ایم دیروز هم با همدیگه رفتیم فستیوال ال جی تو سالن هندبال باشگاه انقلاب اتفاقا شیفت بابا هم بود بابایی هم دیدیم باز همگی برگشتیم خونه مامان جون مرضیه شام هم خونه دایی مهدی بودیم راستی امروز برا انجام یه مصاحبه کاری( برند دبنهامز)رفتم زیاد راضی نبودم با ساعت کاریش همین یه روزی که پیش مامان جون مرضیه بود محمد جواد به مامانم گفته دوست ندارم مامانی بره سرکار نمیدونم چی میشه منتظر زنگشونم...شاید هم نرفتم محمد جواد گناه داره!!!
نویسنده :
مامان صبا
0:56